افطاری خونه کیان کیارش
عزیز دلم دیشب خونه پسرعمه ی مامان یا به قول شما کیان کیارش(پسرای دوقلوشون) دعوت بودیم قبل از رفتن مثل همیشه کلی بدو بدو کردی وبا مشقت فراوان حاضرت کردم بعدم که مثل همیشه ترافیک بود و10 دقیقه بعد اذون رسیدیم اوایل مثل همیشه خجالت می کشیدی و اروم سرجات نشسته بودی کم کم یخت باز شدو شروع کردی به بازی وشیرین زبونی بعد افطاری مثل همیشه ازم خواستی بریم اتاق بازی .یه چند روزیه یاد گرفتی واسه هر کاری اجازه می گیری این قدر با ناز میگی اجازه میدی مامانیییییییی که دلم میخواد قورتت بدم مگه دلم میاد اجازه ندم حالا من وخاله نسرینو کشیدی تو اتاق شروع کردی به تجسس...
نویسنده :
مامان مهرناز
3:44